بیهوده شام تا سحر

در طلب عشق بیدار بود

بیچاره سالک

نمی‌دانست، عشق، در کنارش آرمیده است.


# ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی    این ره که تو می‌روی به ترکستان است